زن موجود بهشتی
صالحه رشیدی صالحه رشیدی

 
بګذار برای زن این موجود بهشتی از بدبختی و اسارت ګذشته های نه چندان دور بنویسم ، از سده ها نه چندان دور  دور ، آن رمانیکه از جهالت زنده به کور شدند و آن زمانیکه نذر و قربانی برای رفع بلا و خشم طوفان رود نیل شدند که رود نیل جز دختر باکره چیزی دیګری را نمی پذیرفت ، و آن زمانیکه شیخ های عرب در حرم سرای ها  زن را بازیچه هوس های خود ساختند  و يا هم آن زمانیکه  زن را به عنوان ترقی و تمدن  به رقص و پایکوبی  و صحنه های سکس در بازار تجارت کشیدن و یا هم زمانیکه پرده ظلمت بنام حجاب اسلامی چشمان زن را بستند و یا با  شلاق  به سر زن بنام اجرآ شریعت کوفتند  و این زمانیکه در بدل ظلم و جنایت پدر و یا برادر  دختر ( زن ) را در بد دادند و مانند نوګلی در باد خزان قرار ګرفت  و پر پر شد و یا هم برای مردی کهن سال در برابر دالر و کلدار به فروش رسید ،  آیا این موجود بهشتی سزاوار همین ستایش است ؟ زن باید به نام زن بودن و جسم ضعییف و تن زیبا و ظریف این مظالم را بدوش کشد، بدون اعتقاد براینکه اګر زن نمی بود دانشمندان و نوابغ پا به عرصه هستی نمی ماند و دنیا تنګ و تار چون زندان می بود و پیامبران با همه حرمت برایش ارج  و ارزش قایل نمی شد و در آیات قران نیز یادی از آن نمی شد پس ستایش کنید  وفادری ، قهرمانی و عاطفه زن را که مادر و خواهر است ، نمی توان ظلم و جفای ګذشته های را  با تحول و تغییرامروز فراموش کرد اما امروز هم در رابط به وضعیت زنان در سراسر جهان  به ویژه کشور های اسلامی نوشته ها وګفتار بی ثبات پیوسته صفحه ها را رنګین ساخته و در هر زمان  نظر به حکومت و نظام های حاکم در جامعه جور و ستم و شکنجه ها  ها به شکل و انواعی مختلف موجود بوده و زنان هم بی بهره از خشونت نبوده بلکه قربانی بیش هم نبوده ،  در زمان اعراب جاهل دختر را زنده به ګور می کردند و یا برای فرو نشاندن طوفانی شدن رودنیل باید دختر باکره ی را قربانی می کردند در اکثر کشور های اسلامی با تولد دختر زن لعنت و نفرین میشد ، اما امروز به شکل دیګری خشونت در برابر زن صورت میګیرد واقعن دردناک است که در این عصر طلایی که برای انسانها همه چیزی مساعد است اما فکر شان در قرن های ماقبل از انسانیت و بشریت سیر دارد در تایلند ، با قطعه قطعه کردن دختر جوان هژده ساله خدای خود را آرامش می دهند آیا خدایا شان جسم مرد را نمی خواهد و این خدایا همیش با کشتن زن ارامش را بدست میاوردند و برای بنده های خود هم عطا میکنند ؟ باز داستان های وحشت بار کشور ما به ګونه دیګری است که عاطفه و انسان بودن از سر زمین ما و از وجود یک تعداد مردن فرار کرده و از انسانیت فاصله ګفتند حتی برای جامعه جهانی و تمام زنان سوال برانګیز شده است  بطور مثال کشتن نادیه انحمن شاعره بادرد ، بریدن بینی و ګوش های عایشه ، سنګسار  صدیقه به جرم عاشق شدن و هم تازه ترین قصه وحشت ناک می توان از سحر ګل باشنده ولایت بعلان و خود سوزی سادات نو عروس هرات و خانمی که انګشتش  را مرد خود خواه و خون آشام برای ارامش روان  خود  یعنی مریضی سالار بودن ، مردن بودن ، سر پرست  بودن خورده است  این موارد است که در صفحه های تلویزیون برملا شده صد ها و هزار ها جنایتی که روزانه در قریه های دور از چشم مردم انجام میشود نمیدانم که عاطفه انسانها در رابط به زن که همه از یک زن تولد شده اند به کجا فرار کرده است همه رامی توان ناشی از عقب مانی جامعه دانست و در طول جنګ های تحمیلی انسان ها به حیوانات وحشی مبدل شده اند که عوامل مختلف را می توان عنوان کرد ، اما با نظام فاسد چه باید کرد در هفته های ګذشته وزیر اطلاعات فرهنګ که سخت تحت تاثر و فرمان روحانیون ایران قرار دارد و همیش منافع ایران را نسبت به منافع وطن ترجیع داده اعلان کرد که خانم ها که در رسانه ها ګوینده اند باید از آرایش غلیظ خود دار کنند و روسر به سر داشته باشند در حال که تمام خانم های در افغانستان روسری به سر دارند  اما نه  به شکل خانم های ایرانی و ترکی ، و یا فیصله شورای علما تمام تلاش ها و فعالیت شان در عرصه محدود ساختن زندګی برای زنان است  نه برای بهبود و زمینه     سازی فعالیت ، رشد و ترقی زنان ، تا متکی بخود باشند و از تمام امتیازات شهروندی بهرمند شوند در همین ګونه فضای چه پیامی می توان برای زنان وطن داشت ؟

March 6th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي